جدول جو
جدول جو

معنی کج پسند - جستجوی لغت در جدول جو

کج پسند(پَ / پِ کَ)
که کژ پسندد. بدسلیقه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حق پسند
تصویر حق پسند
کاری که خدا از آن راضی باشد، کسی که راستی و درستی را می پسندد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل پسند
تصویر دل پسند
پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و از آن خوشش بیاید
فرهنگ فارسی عمید
(کَ پَ سَ)
کژپسندی. عمل کج پسند. بدسلیقگی:
دو کریمندراست باید گفت
که مرا طبع کج پسندی نیست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کَ غَ)
کجاغند. جامه ای باشد که درون آن را به جای پنبه ابریشم کج پر کرده باشند و روز جنگ پوشند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کج آگند. کژآگند. قزاغند. قزاکند. (حاشیۀ برهان چ معین). قزاگند:
ز خفتان و از جوشن کارزار
ز درع و کج آغند بد سی هزار.
اسدی (از فرهنگ جهانگیری).
رجوع به کژآگند و کج آگند شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
آکنده به کج که نوعی ابریشم کم بهاست. کج آگند، جامه ای را گویند که میانش را به کج پر کرده باشند و آن را روز جنگ بپوشند. (فرهنگ جهانگیری). کج آغند. کج آگند. قژاگند. رجوع به کج آغند و کج آگند شود
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ)
آگنده به کج (کژ) که نوعی ابریشم کم بهاست، کج آغند که جامۀ روز جنگ باشد. (برهان). کج آکند. قژاگند:
پاره پاره بر تن بدخواه او
جوشن و خودو کج آگند و سپر.
؟ (از راحهالصدور).
رجوع به کج آکند و کج آغند شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کج پسی
تصویر کج پسی
بدمعاملگی مفسده افساد: (بس که با من کج پسی کرد چرخ پر پس دوش بختم را پس داد خواهی شد لباس) (شانی تکلو)
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که درون آنرا بجای پنبه از ابریشم کج پر کرده باشند و آنرا در روز جنگ می پوشیدند
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که درون آنرا بجای پنبه از ابریشم کج پر کرده باشند و آنرا در روز جنگ می پوشیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حق پسند
تصویر حق پسند
کاری که خدا از آن راضی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل پسند
تصویر دل پسند
مرغوب، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژ پسند
تصویر دژ پسند
دشوار پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد پسند
تصویر بد پسند
مشکل پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج پس
تصویر کج پس
بد معامله مفسد: (هرگز گلیم بخت مرا در محیط دهر از آب در نیاورد این چرخ کج پس) (علی خراسانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژپسند
تصویر کژپسند
بی سلیقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بد پسند
تصویر بد پسند
بی سلیقه
فرهنگ واژه فارسی سره